سلام :)

 

دیدید؟

دیدید زود اومدم ^__^

 

فردا دارم هفته ی دوم ماه April  رو شروع میکنم و هفته ی اولش رو بخوام نمره بدم از ده نمره ی هفت میدم به خودم.

 

دارم روزای سخت و پر دغدغه ای رو میگذرونم. خواب و خوراکم به هم ریخته و همین که هفت میدم کلی راضی ام از خودم.

هفته ی دوم طبق برنامه ریزی ماهانه ام قراره هفته ی شروع ورزش روزانه باشه. وای یعنی میتونم؟ یعنی میشه یه روز بیام بگم بچه ها ورزش مثل آب و غذا از باید های روزانه ام شده؟؟

 

یه کار شماره دوزی هم دارم که به قول مشتری بعد یه سال میخوام تمومش کنم.

اون که تموم شه پروژه ی بعدیم اگه خدا بخواد درست کردن تقویم تولد برای تو راهی نفیسه است. عزیزم فسقل ما رو مسخره کرده حاضر نیست دنیا بیاد.هفته ی چهلشم داره تموم میشه.

 

چند روز پیش که با مایده نقیایی جان حرف زدم. انقدر روز و جلسه ی قشنگی شد که خدا میدونه فقط. من واقعا خدا رو شکر میکنم این آدمو پیداش کردم.و تو مسیری که میرم کنارمه.

داشتم بهش میگفتم تنها درمانگریه که من تمام تمام سیاهی های وجودم رو بدون اینکه دروغ بگم یا پنهان کنم بهش گفتم.و گفتم چقدر خوشحالم به خاطر فضایی که صداقت منو بیرون کشید.

اونم میگفت رفته اینستاگرام منو باز گرده و پستهامو خونده اما چون خلاف کار حرفه ایه فالو نمیکنه.بهم گفت تو مینای اونجا چیا دیده و خوب اشک منو درآورد.

 

میدونید خیلی بلاست.آتیش پاره خانم منو میکشونه یه جاهایی که نفسم بند میاد.جوابمو میده جوابمو میده بعد دقیقا جایی که میپرسم حالا چه کار کنم میگه ابروهاشو میده بالا میگه از مینا بپرس!!

 

وادارم میکنه از طرف خود خود درونیم حرف بزنم. همه ی ته مونده ها و ابعاد قایم شده امو بیرون میکشه

و بهم ثابت کرده که من در حق خودم بی مهرم و باید بلد شم اول برای خودم مادر شم تا برای کوروش مادر شم. 

دوستش دارم. خیلی دوستش دارم.

 

این روزها دارم کتاب راز دگرگونی اثر وین دایر عزیز و قشنگ رو میخونم و باهاش ارتباط گرفتم

 

موضوعش اینه از کجا اومدیم و به چه شکلی بودیم و چی باعث شد تغییر کنیم و ماهیت خداییمونو از دست بدیم و فصل آخرش قراره نشون بده چجوری میتونیم باز به اصلمون برگردیم.

 

امروز دیگه کوروش از خونه موندن کلافه شده بود.

 

عصر یه ذره بهونه گرفت. طفلکم. کاش هوا خوب میشه این بیماری هم بره بتونم پارک ببرمش حداقل. 

 

بچه ها من قرار بود هفته ای دو تا و اگه نشد یکی فیلم ببینم.

این هفته چهار تا دیدم!

One flew over the Cuckoo's nest

Leon

Three steps above heaven

Call me by your name

 

دو تای اولی بی نظیر بودن و دو تای دومی هم بد نبودن. ولی برید دوتای اولی رو ببینید اگه ندیدید.

یعنی اگه تا آخر ماه دیگه فیلمی نبینم باز برنامه ام عملی شده :)

 

تو برنامه های هفته ی اولم پخت کیک سیب هم بود. از سهیلای جیگر طلا یه دستور گرفتم خفن. پختم و عالی شد عالی. اما دفعه ی بعد که درست کنم دیگه سیب رو وسط کیک نمیذارم روش میچینم. 

 

دستورشم عینا رونوشت میکنم. اینه :

 

تخم مرغ درشت به دمای محیط رسیذه دو عدد

شکر دانه ریز یک پیمانه

ماست شیرین نصف پیمانه

وانیل یک چهارم ق چ

آرد دو پیمانه

بکینگ پودر 2 ق چ

هل آسیاب شده یه کم اگه داشتید. من نریختم

روغن مایع نصف پیمانه

 

 

تخم مرغها رو با شکر هم میزنیم بعد وانیلو بهش اضافه میکنیم باز میزنیم تا سفید و کش دار بشه.روغن و ماست رو اضافه میکنیم.خوب که مخلوط شد ترکیب آرد و بکینگ پودر و هل رو که سه بار قبلا الک کردیم کم کم اضافه میکنیم و در حد مخلوط شدن هم میزنیم.

 

ته قالب کاغذ روغنی میندازیم نصف مایع رو میریزیم بعد سیبها رو که ورقه ورقه کردیم و به پودر دارچین و هل آغشته کردیم روش میذاریم باقی موادو میریزیم.

فرم که یه ربع قبل روشن کردیم.

175 درجه بین حدود چهل دقیقه

 

نگم براتون از بویی که میپیچه تو خونه بپزید حتما


 


مشخصات

آخرین جستجو ها