آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار.


سلام :)


عاشق پستهای اول و آخر سالم.

پستهای آخر سال چون ارزیابی طورن و انگار نتیجه ی تمام سالتو تو یه صفحع میگنجونی.

پست های اول سال چون انگار سرآغاز رسمیِ سال جدید؛اهداف جدید و برگه ی جدیدی از کتاب زندگیه :)


این روزها همش احساس آنشرلی بودن میکنم. خصوصا تو حیاط پدری که فرش سبز رو زمین پهن شده و هر لحظه یه گلبرگ سفید رقص کنان و چرخ ن از درخت های شکوفه پوش خودشونو به سبزه ها میرسونن و از درخت جدا میشن که زیباییشون بیهوده نباشه و درخت به بارِ میوه بشینه :)


عطر توی هوا رو دوست دارم.

نسیم های ملایمشو دوست دارم.

نور ملایم آفتابم دوست دارم که خیلی بهاری طور میتابه.

امسال بازار خلوت تره اما باز لولیدن بین مردم و وایسادن جلو ماهی های قرمز و سبزه فروشی ها و گل فروشی ها به هیجان میارن منو :)


سال هزار و سیصد و نود و هفت برای من سال سختی بود.

برای من بیشترش زمستون بود. خشک شدم و به ظاهر مردم و یادم رفت خدا میمیرونه بعدش زنده میکنه. یادم رفت جوونه ها بعد خشک شدن ها میان. یادم رفت باز آفتاب میتابه و شکوفه میزنم. امسال خیلی گرفتار و لولیده وسط پریشونی های روحی خودم بودم. این روزها روحم به قفسی که براش ساختم چنگ میزنه و ازم میخواد بیرون بیارمش و دیگه در برابر میلش به رشد مقاومت نکنم.


اهداف سال نود و هفتم رو نصفه و نیمه به یه جاهایی رسوندم.

مثلا قرار بود دانشجوی خوبی باشم و نمره هام بالای هفده بشن. که کلا ولش کردم.


اما مثلا قرار بود پروژه ی خیره راه بندازم که انداختم و عالی پیش رفت :)

قرار بود دوازده تا کتاب بخونم به ازای هر ماه سال که خوندم.


افسرده شدم اما برای نجات خودم تلاش کردم و میکنم :)

دوستی هامو محکم تر کردم.

بیشتر به شناخت خودم علاقمند شدم

با نویسنده های عالی آشنا شدم.

هر چند یه مدت از پا افتادم اما میتونم بگم نهایتا حرکتم رو به جلو هست.

هر چند تو مادری کردنم دچار خیلی اشتباه ها شدم اما قطعا میگم از تلاشم برای مادر بهتر شدن راضی ام :)


تصمیم بزرگی مثل مهاجرت گرفتیم و فکر میکنم بعد از ازدواج و بچه دار شدن این اساسی ترین اتفاق زندگیمه


میخوام سال نود و هشت برام سال مطالعه ی موثر و آرامش باشه.


میخوام چنگ بزنم به هر اونچه آرومم میکنه.


حتما دنبال موسیقی خواهم رفت.


حتما همچنان هر ماه یک کتاب خواهم خوند.


حتما بخش آشپزیم رو تقویت خواهم کرد. چقدر دلم برای بوی کیک و شیرینی و شکلات های که میپختم تنگ شده.

حتما با پسرم مهربون تر خواهم بود.

حتما برای خودم وقت بیشتری خواهم گذاشت و سال ور تلاشی به لحاظ اصلاح خودم رو از سر خواهم گذروند.


از ورزش فراری ام.نمیخوام قراری بذارم که نشه. اما دلم میخواست سفت و سخت بگم حتما شروع به ورزش کردن میکنم :((


زبان رو هم دوباره میخوام خود خوان بخونم. میخوام آماده از ایران برم :)


امسال کمتر از هر سالی وقت و پولم رو برای خرید لباس هزینه خواهم کرد. امسال بیشتر حواسم به زباله ها خواهد بود و برای کار خیر هم هنوز برنامه ای ندارم :\

میخوام یه مدت برای خودم کار کنم. شماره دوزی ؛ ژله تزریقی و هر چیز دیگه ای که بتونم.

امسال یه کانال تلگرامی خواهم زد و کتاب خواهیم خوند اونجا :)


امسال سال کیف کردن باشه سال زندگی کردن. سال بهبود روابط.



امسال سالِ من باشه ^__^


مشخصات

آخرین جستجو ها